تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن

ساخت وبلاگ
روز سوم وچهارم اوضاع روحی و روانی هنوزبهم ریختس یه خستگی عجیب و غیرقابل وصف توی تنم اومده حوصله هیچ کاری رو ندارم با این حال شب سوم سرکار رفتم وتا صبح نخوابیدم ولی حوصله کار کردن هم نداشتم روز 4 هم که شروع شد کمی بهتر بودم ولی انگار یه وزنه 20 کیلویی به پاهام بستن خیلی سختم بود صبح از رختخواب بزنم بیرون با اینحال گفتم اینطوری نمیشه باید فعالیت کنم خودمو بندازم فایده ای نداره صبح ساعت 8 زدم بیرون و اومدم تا12 سرکار اوایل خیلی پرانرژی بودم ولی از ساعت 10 به بعد یکدفه خالی کردم چشمم همش به ساعت بود که کی 12 بشه برم خونه بالاخره 12 شد واومدم خونه مستقیم رفتم تورختخواب وزیر پتو تا ساعت 2 با خودم کلنجار رفتم وخودم لعن ونفرین کردم بخاطر این بلاها که به سرخودم آوردم ساعت 2ونیم بود که خیلی با بی اشتهایی نشستم سر سفره پسرم کمی سربه سرم گذاشت و منم کمی باهاش بازی کردم یه کم احساس بهتری پیدا کردم و بیشتر انگیزه پیدا کردم برای ادامه راه برای روزایی که صبح که بیدار بشم از اول صبح تا غروب با پسرم بازی کنم اون هی بخنده و من کیف کنم راستش خیلی وقت بود که حوصله بازی کردن باهاش نداشتم هروقت طرفم میامد زود با یه بهانه ای ردش میکردم و میزدم بیرون برای مصرف و خیلی وقتا دنبالم میومد با دستای کوچکش منو میگرفت و میگفت نرو بابا میگفتم میرم سر کار میگفت زود بیا باشه منم میگفتم باشه و میزدم بیرون هنوز صداش توی گوشمه بعد برگشتن اوایل که سرخوش بودم باهاش خیلی بازی میکردم ولی کم کم بی حوصله شدم و به بهانه خستگی طفلک رو از خودم دور میکردم بگذریم کمی نهار خوردم و دوباره رفتم تو تخت تا استراحت کنم ولی تا غروب چشمم به سقف اتاق و در و دیوار اتاق بود کمی این وسط گشتی تو اینترنت زدم و مطالب راجع تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarkemovafagh بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 13:21

سلام دوستانروز 5 و 6 رو براتون مینویسم راستش اول صبح با یه کم کسلی و بیحالی شروع شد احتمال میدم بعلت بیخوابی و بد خوابی شبش باید باشه چون روز ششم که شبش خوابم بهتر شده بود با اینکه دو سه بار بیدار شدم ولی صبحش سرحال تر بودم دکتر برام آلپرازولام نیم میلی گرم برای خواب شب داده بود که البته من مصرف نکردم چون ترسیدم خودش بشه یک مصیبت یه دوست داشتم که وابسته همین قرص کوچک بود ویک شب سرکار که نداشت دیدم چه مصیبتی کشید بگذریم الان عصر روز ششم هست یه قهوه خوردم حالم کمی بهتر شد امشب قراره برم سرکار امید وارم شب بهتری رو سپری کنم برای ترمیم اعصاب و کلا قسمتهایی از مغز که آسیب دیده ویتامینهای گروه ب خیلی مفیده پودر جنسیگ و قرص جوشان منیزیم هم برای کمک به خواب خیلی خوبه به امید روزهای بهتر + نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۸ ساعت 14:3 توسط علی  |  تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarkemovafagh بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 13:21

با سلامروز هفتم اوضاع کمی بهتر بود شب خواب مقطعی و کوتاه داشتم و هی بیدار میشدم ولی از شبهای دیگه کمی بهتر بود مشکل در اول اینکه به رختخواب میری هست حالت سیم کشی و درد کمی اذیت میکنه و خواب رو مختل میکنه خوردن نصف قرص کلونیدین قبل خواب و یه کپسول گاباپنتین 300 قبل خواب به رفع بیقراری پاها در این شبها کمک میکنه ولی اثر دارو که تموم میشه بیدار میاد سراغم و تا میخابم حدااقل یکساعت زمان میبرهشب هشتمامشب هم با اینکه حالم بهتره کلا ولی بازم کمی بیقراری دارم و اون حس ناامیدی و پریشانی گاهی به سراغم میاد بهبودی بصورت لاک پشتی هست در صورتیکه وقتی مصرف میکنی اگه یه روز مثلا 1 گرم بکشی و روز بعد 2 گرم تا آخرش هی اون رو بیشتر خواهی کرد و سریع بدنت بهش عادت میکنه اون کسانی که با اولین مصرف حاشون بد شده و اصطلاحا تگری زدن قدر بدنتون رو بدونید و سراغش نرید که سریع عادت میکنید و بعدا از این خبرا نیست و هی مصرف و اشتیاق بیشتر میشه کم کمبگذریم شب هشتم یه کمی بیشتر خوابیدم ولی صبح اول وقت بیدار شدم سر کار نرفتم یه چای زنجبیل خوردم و یه مسکن ناپروکسن و دوباره دراز کشیدم و 2 ساعت کامل خوابیدم بعد که بیدار شدم حس بهتری داشتم امیدوارم روزای بعد بهتر هم بشم + نوشته شده در یکشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 19:5 توسط علی  |  تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه ترک اعتیاد به تریاک و پاک بودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarkemovafagh بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 13:21